لامپ
سلام جیملم
فردا سیزده به دره خدا کنه هوا خوب باشه بتونیم ببریمت بیرون
الهی دورت بگردم آخه دلم نمیاد اولین سیزده به درت بیرون نبرمت
مهدیارم تو این یه هفته زیاد حالت خوب نبود با گریه ی شدید از
خواب بیدار میشدی و زمانیم که بیدار بودی باید بغل میشدی
وگرنه گریه میکردی
اما امروز خیلی پسله خوفی بودی
کلی باهات بازی کردم تو هم با صداهایی که از خودت در میوردی
جوابمو میدادی
صداهایی که تا الان در میاری ایناست (آووو-آگه-هوم- آییوو- آقی -
آق- آقا - آقو )
یه چند روزیم هست که مدام بادکنک درست میکنی
راستی داشت یادم میرفت بگم با لامپ کم مصرفه بالای سرتم
خیلی حرف میزنی
وقتی شروع میکنی با لامپ صحبت کنی خودمو بکشم هم به من
نگاه نمیکنی
حتی گاهی وقتی در حال گریه هم باشی لامپو که ببینی آروم میشی
و شروع میکنی باهاش حرف زدن
من و بابایی که کلی به لامپه حسودیمون میشه
خوشملم عاشقتیم