مهدیار جانمهدیار جان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

هدیه خدا

وروجک مامان

1392/2/27 18:30
نویسنده : مامان زهرا
360 بازدید
اشتراک گذاری

مهدیارم سلام

 

این روزا خیلی وروجک شدی از وقتی راه افتادی شیطنتت خیلی بیشتر شده

از صبح که بیدار میشی تا شب فقط راه میری حتی یک دقیقه هم نمیشینی حتی وقتی مهمونی هم میریم فقط راه میری چند شب پیش خونه پسر عمه ی بابایی دعای کمیل بود ما هم رفتیم ولی من خیلی نگران بودم آخه میدونستم تو یه جا بند نمیشی و مدام میری سراغ چیزایی که اطرافته که همینطورم شد از اول دعا تا آخر مدام شیطونی میکردی و منم نه روم میشد دنبال دنبالت بیام نه میتونستم تو بغلم بشونمت مدام از این میز به اون میز میرفتی و اگه وسیله ای روی میز بود میخواستی برداری و همه حواسشون بود که تو یه موقع به چایی دست نزنی یا به دکورهای اونجا دست نزنی آخرای دعا که میرفتی سر میزها و کیک یزدیهای بنده خدا ها رو بر میداشتی

من داشتم از خجالت آب میشدم اما مامانی همینطور به کارای تو میخندید در هین شیطنت هات چشمت به پستونک دیانا که یه ماه از خودت بزرگتره افتاد و سریع رفتی برداشتیش و دیانا رو پیدا کردی و پستونک رو گذاشتی دهنش که با این کارت منم خندم گرفت آخه تو اولین بارت بود که پستونک میدیدی و چون اولین باری که دیانارو دیده بودی پستونک دهنش بود این کارو کردی

۴ روز پیش هم مامانی اصرار داشت ببرتت مسجد و منم با این که میدونستم نمیتونی یه جا بند بشی ولی گذاشتم که بری

مامانی میگفت اصلا نفهمید چطوری نمازشو خوند مثل اینکه رفته بودی سراغ کتابخونه مسجد و همه ی کتاب ها رو پایین ریخته بودی  

دیشب رفتیم رستوران نسبت به دو ماه پیش که خیلی آقا رو صندلی کودک نشستی و غذا خوردی خیلی شیطنت کردی این بار میخواستی به همه جا سرک بکشی کم مونده بود بری تو آشپزخونه رستوران حتی یک دقیقه هم آروم ننشستی

از شانس ما اینبار انقدر شلوغ بود که صندلی کودک تموم شده بود و از اونجایی که نتونستیم رو صندلی بشونیمت شما رفتی بالای میز و ما چاره ای جز اطاعت نداشتیم

من فقط دعا دعا میکردم کسی میز مارو نگاه نکنه آخه تو همه چیو به هم ریخته بودی

خلاصه اگه بخوام از کارات بگم یه طومار میشه

فقط می خوام بگم عاشقتم

چه خوبه که هستی     ممنونم که هستی

خدایا ممنونم که به ما یه فرشته کوچولو ی ناز دادی

 

 

اینجا آقا مهدیار شده گل میز ما

 

اینجا هم لیوانه پر نی بود که مهدیار ما فقط به این یکیش رحم کرد

از این آب نمای داخل رستوران هم خیلی خوشت اومده بود

همینطور از آکواریم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد