مهدیار جانمهدیار جان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

هدیه خدا

خونه مریم عمه

سلام مهدیار نازم                                                            ۶ ماهگیت مبارک نازنینم   گلم امروز واکسن ۶ ماهگیتو زدیم الهی فدات شم وقتی واکسنو زدن حدود دو سه دقیقه خیلی گریه کردی بعدش جون بهت استامینوفن داده بودم خوابت برد خونه هم چند ساعت اول آروم بودی ولی بعدش یکی دو ساعتی گریه گردی الانم خوابی مهدیارم ۴ روز پیش رفتیم خونه مریم ...
29 تير 1391

سلام بابا

سلام بابایی   مهدیار نازم  از خدا جونم ممنونم                  که چنین دسته  به من داده                                 اخه عزیزم تو هدیه بودی برای ما دوست دارم  .... ...
23 تير 1391

فرنی

سلام مهدیارم   عسلم چند وقتیه به خاطر لثه هات خیلی اذیت میشی بیشتر وقت ها نق میزنی در روز شاید یکی دو ساعت سر حال باشی همین یکی دو ساعتم انقدر شیرین کاری میکنی که همه ی خستگیامو در میبری وقتی میخندی انگار دنیا رو بهم میدن حاظر نیستم خنده هاتو با هیچ چیزی تو دنیا عوض کنم وقتی از خواب پا میشی باهات که حرف میزنیم میخندیو روتو با یه حالت خیلی نازی اونور میکنی بعد از یکی دو ثانیه دوباره نگاه میکنی و چند بار اینکارو تکرار میکنی الهی فدای ناز کردنت بشم من مهدیارم گاهی انقدر قل میخوری که یا میری زیر مبل یا به پایه های مبل برخورد میکنیو گریه میکنی دیروز من آشپز خونه بودم وقتی اومدم تو اتاق دیدم نیستی یه دفعه دیدم ر...
21 تير 1391

تولد دایی

سلام مهدیارم   این روزا زیاد سرحال نیستی ۱۰ روز پیش که گوشت عفونت کرده بود چند روز خیلی حالت بد بود مخصوصا شبها چند شب پشت سر هم از خواب بیدار میشدیو مدام گریه میکردی البته دکتر داروخونه شیوه استفاده از شربت سفیکسیمو اشتباه نوشته بودو دو روز دارویه اشتباهی خوردی الهی فدات شم من که وقتی فهمیدم اولش که کلی گریه کردم به بابا گفتم باید بره اونجا و از دکتره شکایت کنه بابا رفت ولی دکتر شانس اورد شیفت  شب بود من که ازش نمیگذرم خلاصه روزای خیلی بدی بود روز چهارم بردیمت پیش دکتر خودت   دکتر گفت مشکلی برات پیش نمیاد فقط چند روزی بیرون روی پیدا میکنی که همین طورم شد دکتر گفت گوشت سا...
15 تير 1391

گوش درد

سلام مهدیار عزیزم   الهی فدات بشم چند روزه گوشت درد میکنه دیروز بردیمت دکتر گفت عفونت کرده ۲ تا شربت داده با یه قطره (۴/۴/۹۱       ۵ماه و ۶ روزگیت) خیلی بیقراری میکنی همش گوش سمت چپتو میگری آخه گوش سمت  چپت عفونت داره این چند روزه باید بغلت کنم و راه برم تا خواب بری اونم اگه دردت یکم آروم بشه مهدیارم زودتر خوب شو امروز گذاشته بودمت روی پا داشتی نق میزدی  که عمه فاطمه اومد اینجا تا چشمت به عمه افتاد ساکت شدی و همین طور خیره شدی به عمه  عمه کلی باهات حرف زد و تو همینطور خیره شدی بودی البته وقتی عمه  میخواست بره یکم براش خندیدی که هم دل من...
6 تير 1391

پازل

اول از هر چیز  ولادت حضرت علی (ع) را به همه ی باباها تبریک میگم     بابایی من و مهدیار روز پدر رو بهت تبریک میگیم                                       بابایی روزت مبارک       مهدیار نازم الان که این پستو میزارم تو تو بغلمی تا میخوابونمت گریه میکنی از ساعت ۶ بعداز ظهر اینطوری هستی خیلی نگرانتم نمیدونم چرا اینطوری شدی احتمالا جاییت درد میکنه خدا کنه زود خوب شی   گل نازم یک ماه ...
16 خرداد 1391

دمرو

مهدیارم از وقتی وارده ۵ ماه شدی بهتر میتونی اشیا را نگه داری و دستتو به طرف اشیا دراز میکنی   متکاتو راحت تو دستات میگیریو سعی میکنی گوششو پیدا کنیو تو دهنت بزاری ولی اسباب بازی های دیگتو مثل جغجغه و توپ فقط چند ثانیه تو دستت میگیری و کنار دهنت میبری که بخوری ولی از دستت میوفته وقتی صورتمونم میاریم نزدیکت دو تا دستتو طرف صورتمون میاری تا اعضای صورتمونو بگیری چند روزه پیش که ناخن هاتو نگرفته بورم صورتمو اوردم نزدیکت زیر چشممو چنان چنگ گرفتی که جاش تا جند روز بود خیلی هم سوخت گلم چند وقتیه وقتی دستتو میگیریم  سروپاهاتو با تمام قدرتت بلند میکنی تا بلند بشی امروز بعد از چند وقت دمرو خوابوندمت تا دمر شد...
7 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد