نق زدن
سلام
مهدیارم کلی مطلب برای نوشتن دارم اما وقت نمیکنم بنویسم آخه خیلی شیطون شدی تازگیا خیلی نق میزنی همش باید پیشت باشم باهات بازی کنم کافیه برم یه استکان آب بزنم انقدر گریه میکنی که پشیمون میشم از کارم وقتی بیداری که همش باید پیشت باشم و سرگرمت کنم وقتی هم بخوابی باید خونه رو تمیز کنم که البته خونه تمیز کزدن یا نکردنم فرقی نمیکنه بیدار که باشی حتی یک دقیقه هم خونه تمیز نمیمونه به محض جمع کردن شما به هم میریزی
این روزا نق زدرنت بیشتر شده کافیه به حرفت گوش نکنیم به یه سمت فرار میکنی و انقد گریه میکنی تا دستوراتت اجرا بشه
کلی نقشه برای روز پدر داشتم ولی با وجود تو نتونستم اونجور که میخواستم بابا رو سورپرایز کنم
نمیدونم چی شده بود که اون روز مدام گریه میکردی و نق میزدی
عکسای مربوط به روز پدر و تولد خودم و عکسای دیگه رو تو پست بعدی میزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی